گلنازگلناز، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

برای نی نی عزیزم

بدون عنوان

سلام عزیز دلم خوبی نفسم؟ اگه گفتی امروز چه روزیه؟؟؟؟؟؟امروز تولد بابایی عزیزته. من از طرف تو هم به بابایی تبریک گفتم . اونم کلی ازت تشکر کرد .خوشحالم که امسال تو هم بودی و خوشحال ترم که سال دیگه تولد من و بابا تو توی بغلمون هستی . بیا اینجا هم یه بار دیگه تبریک بگیم : بابای عزیز و مهربونم تولدت مبارک حمید جونم تولدت مبارک  امیدوارم همیشه سایه ت بالا سر ما باشه دوستت داریم     ...
20 آبان 1390

خبرای جدید

سلام عزیز دردونه من دخمل کوچولوی مامان بالاخره هفته قبل با مامان جون رفتیم و واسه شما سیسمونی خریدیم . البته هنوز سرویس خواب مونده ولی بقیه وسایل رو خریدیم . نمی دونی چقد ذوق داشت . من که دوست داشتم همه چیزای تو مغازه رو واست می خریدم ولی خوب نمیشد .دست مامان بزرگ و بابا برگ درد نکنه چیزایی که لازم داشتی واست خریدن . اینقد لباسات کوچولو و نازن که ادم میخواد بخوردشون . وای که تن تو که برن چقد خوشگل میشن . تازه من دکتر هم رفتم و گفت همه چیز خوبه و ٢٨ هفته و ٣ روز از سن شما میگذره و وزن شما هم ١٢٥٣ گرم بود که گفت خوبه . الهی فدات بشم دخمل کوچولوی من . چقدرم که پر تحرک شدی و منو ذوق زده میکنی. پنج شنبه شب هم بابایی عزیزت رفتیم ب...
7 آبان 1390

دخمل تنبل من

سلام تنبل خانوم مامان خوبی عزیز دلم؟ میدونی هر روز تفریح و سرگرمی من شده اینکه ساعتها بشینم و نگاه کنم تا تو تکون بخوری .  الهی قربون اون تکون خوردنات برم من .البته اگرم نیگا نکنم احساس میکنم ولی دیدنش یه کیف دیگه ای داره . چند روز بود که خیلی جنب و جوش داشتی و مدام منو خوشحال میکردی ولی باز دو روزه که داری تنبلی میکنی . خواهش میکنم دیگه تنبل نباش اخه وقتی تکون نمی خوری خیلی نگرانت میشم ولی وقتی حرکت داری هم لذت میبرم و هم خیالم راحته که حالت خوب و سالمی. می دونی چی دوست داشتم ؟ دوست داشتم یه دستگاه سونوگرافی توی خونه داشتیم و من دائم تو رو میدیدم و خیالم راحت بود ، آخه من خیلی نگرانت میشم . ولی بابا میگه بهتر که ندازیم اگه دا...
14 مهر 1390

نی نی دو و نیم سانتی من

سلام عزیز دلم سه شنبه رفتم دکتر.خانم دکتر گفت 9 هفته و 4 روزته . الهی فدات بشم تازه سونو هم کرد و تو رو بهم نشون داد تقریبا 2/5 سانتیمتر قد داشتی . قلبتو هم بهم نشون داد ولی نتونستم صداشو بشنوم اخه خانم دکتر یه دستگاه سونوگرافی تو اتاقش داره و یکی توی یه اتاق دیگه منو با دستگاه اتاقش سونو کرد که نمیشد باهاش صدا رو شنید فقط تونستم قلبتو ببینم .منم دیگه اصرار نکردم که با اون یکی دستگاه سونو کنه اخه هم خودم خیلی معطل شده بودم و هم خانومای دیگه که اومده بودن پیش خانم دکتر گناه داشتن که اینقد معطلشون کنم ولی انشاءا... این دفعه که رفتم حتما صدای قلبتو میشنوم . تازهههه نمیدونی بابایی چه ذوقی کرده بود همش ازم میپرسید چی دیدی ، اندازش چ...
3 مهر 1390

خیلی دوست دارم

سلام عزیزم سلام نفسم خوبی قربونت برم؟  چند روز پیش که رفتم دکتر و گفت که باید یه کم بیشتر مواظب باشم تازه فهمیدم که چقدر دوست دارم هرچند که قبل از اونم دوست داشتم ولی حتی خودم باور  نکرده بودم که اینقدر زیاد باشه . تو رو خدا خوب باش و صحیح و سالم بیا پیشم . اگه تو چیزیت بشه من میمیرم . حتی از فکر اینکه تو کوچیکترین مشکلی واست پیش بیاد دلم میشکنه و اشکم در میاد . منو ببخش اگه اذیتت میکنم . قول میدم بیشتر مواظبت باشم . خیلی دوست داریم
3 مهر 1390

خرید مشترک من و بابا برای دخمل نازمون

سلام خوشگلم عسلم دخملم الهی مامان فدات بشه . الان بیست و دو هفته است که من و تو با هم هستیم . هر چند که این احساس خیلی خوبه ولی من منتظرم که تو رو در آغوش بگیرم . جدیدا بابایی هم بی صبرانه منتظره و دائم میپرسه پس نی نیمون کی میاد . تازه دو شب پیش با بابایی رفته بودیم پاساژ ستاره و اونجا اولین خرید مشترکمونو واسه شما کردیم و اونم یه پاپوش کوچولو خوشگل صورتی بود . من اونو گذاشتم بالا سرم که همیشه ببینمش .بابا هم تا چشمش بهش می افته میگه پس کی اینو پای دخملمون می کنیم . ما خیلی منتظرتیم عزیزم . میخوام این روزا زود بگذره و تو صحیح و سالم بیای پیشمون . یه خبر دیگه دیشب عروسی آرزو دختر عمه تو بود . خوش گذشت فقط جای تو خالی...
21 شهريور 1390

نیمه راه

سلام دخمل گلم سلام نفس جونم عزیز دلم ما الان تو هفته بیستم هستیم یعنی تا اخر این هفته نصف راهو رفتیم و من هنوز باید به همین اندازه که انتظار کشیدم بازم انتظار بکشم تا تو نفس بیای تو بغلم . خیلی خوشحالم که هر روز لحظه دیدارمون نزدیک تر میشه . نفسم دیگه روز به روز دارم بزرگ شدنت رو می بینم و احساس میکنم. تکوناتم حس میکنم ولی هنوز منتظر یه تکون اساسی هستم خوشگل من ، تکونی که باباییرو هم ذوق زده کنه . الهی فدات بشم زود زود بیا پیشم من و بابا خیلی دوست داریم و بی قراریم واسه اومدن تو ...
6 شهريور 1390