عسل مامان
سلام خانوم طلای مامان
هر روز داری شیرین تر میشی گل من . چند وقتی میشه که دستت رو به حالت رقص تکون میدی ، من میخوام غش کنم از ذوق .
حدود ٥ روز پیش یعنی وقتی ٦ ماه و یک هفته داشتی متوجه شدم که میتونی برای مدت کمی بشینی و فقط از سمت چپ بدنت می افتی . از غلت زدن هم که داری ما رو بیچاره میکنی .دائم داری غلت میزنی و شروع میکنی به آه و ناله که دستتو آزاد کنیم البته از تنبلیته ، چون وقتی ببینی پیشت نیستیم خودت سعی میکنی و دستتو آزاد میکنی .یا شروع میکنی به داد و بیداد که بیایم برت گردونیم ، اخه هنوز بلد نیستی برگردی.بالاخره که شدی شیرینی زندگیمون . به اندازه دنیا دوست دارم .
راستی مهم تر از همه که یادم رفت بهت بگم اینکه دو هفته است که غذا میخوری . تا امروز فقط حریره میخوردی ولی امروز برای اولین بار ماهیچه خوردی . نوش جونت نفس من . انشاءا... همیشه سالم باشی .