گلنازگلناز، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

برای نی نی عزیزم

عشقم دیگه شیر نمیخوره

1392/9/10 23:12
نویسنده : مامان نی نی
199 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقم سلام همه هستی من

الان یک شنبه شبه و من از جمعه یعنی 3روزه که تو رو از شیر گرفتم خیلی خیلی ناراحتم و حتی پشیمون ولی چاره ای نداشتم آخه خیلی وقته که دست و پام درد میکنه . دارم از غصه و ناراحتی دق میکنم . یه بغضی تو گلومه که هیچ جوری از بین نمیره. وقتی تو پیشم نیستی گریه میکنم ولی جلو تو مجبورم شاد باشم . همین الانم که دارم این پستو مینویسم گریه امونم نمیده . اخه همه دنیای تو ده خوردنت بود . از همون بچگی به شیر میگفتی ده تا حالا که از شیر گرفتمت . تو هم همه دنیای منی . دلم تنگ شده واسه شیر خوردنت . دلم تنگ شده واسه خوابیدنت تو بغلم . دلم تنگ شده واسه اینکه کنارم بخوابی ده بخوری و با اون دستای کوچولوت بدنمو لمس کنی . دارم دق میکنم . این چند روز سخت ترین روزای مادری کردنم بود. هر وقت میگی ده میخوام دلم آتیش میگیره. کاشکی اینقدر باهوش نبودی, کاشکی اینقدر احساساتی و مهربون نبودی و زود فراموش میکردی . همیشه وقتی از دستت ناراحت میشدم وقتی شیر میخواستی بهم میگفتی دوست دارم منم بهت شیر میدادم , حالا روزی 10 بار بهم میگی دوست دارم ولی من نمیتونم کاری بکنم . اگه میدونستی با این حرفت چه اتیشی به دلم میزنی نمیگفتی . خدایا هرچه زودتر این روزای سخت بگذره . بیچاره بابایی هم داغون شده. شب اول هر دوتامون با تو گریه میکردیم . به من میگفتی دوست ندارم ولی کاش بدونی که من به اندازه تمام هستی دوست دارم

. میدونم الان نمیفهمی ولی مینویسم که بعدها بخونی :عزیز دلم میدونم که برات خیلی سخته ولی باور کن برای من و بابایی هم خیلی خیلی سخته مخصوصا برای من که هم غصه تو رو میخورم , هم غصه بابایی رو , هم عذاب وجدان داره دیوونم میکنه و هم آغوش تورو از دست دادم .

خیلی دوست دارم عشقم . تو همه دنیای مایی . امیدوارم هرچه زودتر ای روزای سخت تموم بشه.  

 

 

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)