گلنازگلناز، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره

برای نی نی عزیزم

کارای جدید

1391/2/11 13:30
نویسنده : مامان نی نی
154 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم ،نفسم ،گل نازم

امروز سه ماه و ده روزته ،خدا رو شکر خوب و سلامتی و هر روز که میگذره داری شیرین تر میشی ( برای من که از اولش هم شیرین ترین شیرینی دنیا بودی ) 

الان که من دارم برات مینویسم تو توی بغلمی و داری شیر میخوری

خیلی دلم میخواست میتونستم هر روز بیام برات بنویسم ولی نمی دونم چرا نمی شه ؟ 

خیلی کارای جدید یاد گرفتی ،دو هفته پیش بود که فهمیدم صداهای مختلفو تشخیص میدی ، من . بابایی و دایی و خاله و مامان بزرگ دورت نشسته بودیم و باهات حرف میزدیم که دیدم با شنیدن صدای هر کی بهش نیگا میکنی ، همون روز کلی هم با صدای بلند به جغجغه ت خندیدی ، اخه تو یه جغجغه داری که خیلی دوسش داری ، هر موقع می بینیش ذوق میکنی و بهش میگی " اوگی " برا همین ما هم اسمشو گذاشتیم اوگی ، اون روز ما اینقدر از خندیدن بلند تو ذوق کرده بودیم که تا تو میخندیدی ما دلمون ضعف میرفت و از خنده ریسه میرفتیم .

مدتی هم هست که وقتی شیر میخوری کلی وسطش با من بازی میکنی ، هزار بار وسط شیر خوردنت سینه رو ول میکنی و نگاه من میکنی و میخندی منم بهت میخندم و دوباره با دهان باز میپری شیر میخوری ( منم میخوام واست غش کنم ) ولی چه شیر خوردنی ٢ ثانیه یه بار این کارو تکرار میکنی.

niniweblog.com

دو روز پیش یعنی ٩ اردیبهشت هم اولین عروسی زندگیتو رفتی، عروسی مهدی پسر خاله فاطی( خاله من ).توی عروسی خیلی گریه کردی اخه تو با ادمای جدید غریبی میکنی ، برای سن تو خیلی زوده ولی تو این کارو میکنی ، حتی اگه کسی رو چند روز نبینی وقتی دوباره میبینی باهاش غریبی میکنی ، فکر کنم از صدای بلند باند های سالن هم ترسیده بودی ، چون همیشه خونه ما ساکته و تو به شلوغی و سرو صدا عادت نداری . 

البته یادته وقتی توی شکم مامانی هم بودی یه بار عروسی رفتیم ؟ ( عروسی ارزو )

خیلی دوست دارم عزیزم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)